داستان عشق

نِگاهِ تــــــو

مــَـرا عاشق تر از پیـــــش می کند

چه معجـــونی می شود

زندگــــی

با لمسِ دستانِ تــــو

با حسِ عشــــــــــقِ تـــــو

بایگانی
آخرین مطالب

دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن

 پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! 
پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما میتوانم ثابت کنم که دوستت دارم

 دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم .. 
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد

 اما تو نمی توانی این کار را بکنی !!!! پسر گفت : خوب … 
من تو رو دوست دارم چون زیبا هستی … چون صدای تو گیراست …. 

چون جذاب و دوست داشتنی هستی …. چون باملاحظه و بافکر هستی
 …… چون به من توجه و محبت می کنی … تو را به خاطر لبخندت دوست دارم 

……….. به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم 
… دختر از سخنان پسر بسیار خشنود
 شد چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت پسر نامه ای را کنار تخت

 او گذاشت نامه بدین شرح بود : عزیز دلم !!!تو رو به خاطر صدای 
گیرایت دوست دارم ….. اکنون دیگر حرف 

نمی زنی پس نمیتوانم دوستت داشته
 باشم دوستت دارم چون به من توجه و محبت میکنی ……
 
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم
 دوستت داشته باشم تو را به خاطر لبخندت و تمامی 

حرکاتت دوست دارم ….. آیا اکنون می توانی بخندی ؟ می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟
 پس دوستت ندارم اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد 

در زمان هایی مثل الان ….. هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم آیا عشق
 واقعا به دلیل نیاز دار؟ نه …… و من هنوز دوستت دارم … عاشقت هستم


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۹
amir mahbooby

حسم کن عزیزم



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۲
amir mahbooby


آرامشی میخواهم

خلوتی میخواهم...

تو باشی و من

در کنار هم

تو سکوت کنی و من گوش کنم

و من آرام بگویم *دوستت دارم*و تو گوش کنی

و آرام بگویی: من بیشتر...

بودنت را دوست دارم

وقتی دست دور کمرم حلقه میکنی...

و مرا به آغوشت سفت میفشاری... و وادارم میکنی

که به هیچکس فکر نکنم...

جز تو...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۱
amir mahbooby